مانتو یا شنل؟ هر سالی که می گذرد، بدحجابیها شکل و شمایل جدیدتری به خود میگیرند، تا جایی که دیگر با سری به مانتوفروشی ها متوجه می شویم که باید با چیزی به نام «دکمه» در مانتوها خداحافظی کنیم. مانتو هم دیگر معنای خود را از دست داده و بیشتر شبیه شنلی شده که تنها روی شانه ها آویزان می شود و از روبرو چیزی به نام «مانتو» دیده نمیشود.
شلوار زنانه هم جای خود را به پوششی به نام «ساپورت» داده است، پوششی که علی رغم ترجمه آن هیچ حفاظتی برای شخص مصرف کننده ندارد و حتی جذاب تر از برهنگی برای افراد است. شال و روسری هم تنها تکه پارچه ای شدهاند که وسط سر را می پوشانند و موها و گردن را جذابتر از بیحجابی به نمایش می گذارند.
اگر در سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران رنگهای حضور در جامعه در سفید، قهوه ای، طوسی و مشکی خلاصه می شد در سال های اخیر، استفاده از رنگهای متنوع در اجتماع متداول شد و این روزها استفاده از رنگها به اوج خود رسیده و رنگهای شبرنگ از سرخابی تا سبز فسفری تبدیل به مد روز شده است.
رنگین کمان ویترینها میدان هفت تیر تهران یکی از بورس های مانتوفروشی است که از بالای شهر و پایین شهر خریداران خودش را دارد، ویترین ها رنگین کمان مانتو، شال سر و ساپورت هستند. وارد یکی از مغازه ها میشوم. قیمت ها از ۸۰ هزار تومان شروع و بنابر جنس و کاری که برده، گران تر می شود. فروشنده ها تلاش میکنند تا بفهمند دنبال چه مدل مانتو و یا ساپورتی هستیم. به یکی از آنها می گویم: ببخشید مانتوی دکمهدار می خواهم.
فروشنده جواب می دهد: آهان! اداری می خواهید؟ می گویم: مگر فقط در اداره باید دکمه دار پوشید؟
فروشنده می گوید: من نمیدانم خانم، مدلهای ما همین هاست. جلویش بند دارد دیگر کسی دکمهدار نمیپوشد!
فروشنده دیگر میگوید: خیلیها تازه میآیند میگویند مانتویی که همین بند را هم نداشته باشد ندارید؟
یکی دیگر از بورسهای مانتوفروشی در تهران، چهارراه امیراکرم است. اگر کسی حوصله گشتن داشته باشد لابهلای مانتوهای مغازههای این محدوده میتواند مانتوهای شبیه مانتو که هم آستین داشته باشد و هم دکمه را پیدا کند.
عفاف، رنگ باخته است/ اتاق پرو؛ وسط مغازه مانتوفروشی علی رغم آنکه همه مغازههای مانتوفروشی اتاق پرو دارند تا مشتری قبل از خرید، لباس را بپوشد و امتحان کند اما ظاهراً با همه گیر شدن مانتوهای بدون دکمه و جلوباز، این اتاقها هم کاربری خود را از دست دادهاند. چون بخش عمده مشتریان این مانتوها را همان وسط مغازه میپوشند و انتخاب میکنند.
البته این اقدام مورد اعتراض خود مغازه داران قرار میگیرد و به این خانم ها این طور تذکر میدهند که «به خاطر خرید یک مانتو ما را از نان خوردن نیندازید الآن یک مأمور ببیند در مغازه را می بندند ما بدبخت می شویم» ولی این تذکر هم مثل تذکری که مقابل در ورودی تمام مغازههای لباس فروشی زده شده است «رعایت حجاب اسلامی الزامی است» خیلی کارساز نیست.
خانم مانتویی حدود ۵۰ سالهای که مشغول انتخاب مانتوی مناسب برای دختر نوجوانش هست درباره مدل های موجود مانتو در بازار می گوید: من خودم خیاطی می کنم و مانتوهای خودم را هم خودم می دوزم اما دخترم اصرار دارد که از مدل های مانتوی حاضری بخرد چون دوستانش این طور لباس می پوشند من هم سعی می کنم حداقل از بین مدل ها و رنگ های فعلی مدلی که کمتر جلب توجه کند را کمک کنم، انتخاب کند. ولی باید بپذیریم که با این وضع مغازهها و جامعه، از دست پدر و مادر در نوع پوشش بچه ها کاری برنمیآید.
آقای فروشنده هم میگوید: ما به بازار نگاه می کنیم و مدل های مانتو را به مغازه می آوریم این مدلهای بدون دکمه و شنلی، ارزان تر هستند و رغبت بازار هم نسبت به اینها خوب است.
بیشتر که با فروشنده ها و خریداران صحبت می کنیم مستأصل بودن مردم در برابر موج بی بند و باری را کامل تر حس می کنیم. چرخه ای معیوب و خراب. عده ای با برنامه ریزی دقیق، مدل یا مدل هایی از لباس را تبدیل به الگو می کنند و مدام در برنامه های ماهواره ای خود از آن استفاده می کنند، بخشی از این لباس ها به شکل قاچاق وارد کشور ما می شود و بخشی دیگر دانسته یا ندانسته توسط تولیدکنندگان داخلی کپی برداری و تولید می شود. مدل ها به مغازه ها و بازار فروش راه می یابند. عده ای آنها را بر تن می کنند و در شهر جولان می دهند و بعد از مدتی مثل یک ویروس واگیردار با قیمتی ارزان تر از پوشش اسلامی همه جا را فرا می گیرند. مثلاً «مد روز» می شوند، تا حدی که دیگر پیدا کردن یک لباس اسلامی کیمیا می شود و این موج، تلاش می کند سبک ترها را با خود ببرد.
آنچه در قانون قید شده است مسئولیت ۲۶ نهاد در رابطه با قانون گسترش حجاب و عفاف است اما همه تا حرف از برخورد با بدحجابی و گسترش عفاف در جامعه می شود انگشت به سمت نیروی انتظامی دراز می کنند برای اینکه مبادا مسئولان سایر دستگاه ها از صدا و سیما و وزارت ارشاد گرفته تا وزارت بازرگانی از خواب زمستانی در برابر بی حجابی های فصلی بیدار شوند.
بدحجابها زیبا هستند؟ زمانی می گفتند بدحجاب ها زیباییهای خود را به رخ رهگذران می کشند اما آیا واقعاً بدحجاب های امروزی زیبا هستند یا ترسناک؟ می گویند زیبایی از چشم آقایان با خانم ها فرق دارد به همین دلیل از آقایان درباره بدحجاب ها می پرسیم.
یک آقای جوان دانشجو معتقد است که قیافه همه بدحجاب ها را تقریبا می شود به ۲ یا ۳ گروه تقسیم کرد. چون تقریباً تیپ و ظاهرشان تقلیدی است حتی عمل های جراحی که روی صورتشان هم انجام می دهند آنها را بیشتر به هم شبیه کرده است. وی درباره اینکه آیا تذکر و برخورد با این افراد، تاثیری بر رفتار آنها می گذارد، هم پاسخ می دهد: فکر نمی کنم شاید برای همان موقع تذکر، خودشان را جمع و جور کنند اما دو قدم آن طرف تر، تازه لج می کنند و بدتر از قبل تیپ می زنند.
آقای طلافروشی هم که خودش دختران نوجوان و جوان دارد، می گوید: من گاهی وقت ها از دیدن بعضی قیافه ها واقعاً می ترسم. بعضی از خانم ها که برای خرید می آیند ۱۰۰ لایه آرایش کرده اند یا لباس هایی می پوشند که من شرمم می آید به چشمم بخورد. باید اینها را از سطح جامعه جمع کنند وگرنه کل جامعه را فاسد می کنند.
خانم های بدحجاب عمدتاً بر این اعتقاد هستند که حجاب، امری شخصی است و آنها دوست دارند با ظاهری آراسته و زیبا وارد جامعه شوند، اما جدا از اینکه جامعه، فضایی عمومی با قوانین و هنجارهای خاص خود است بیشتر آقایان معتقد هستند که نگاهشان به این بد حجاب های رها در جامعه بیشتر از روی تعجب و تأسف است نه از روی تحسین به خاطر زیبایی!
نظرات شما عزیزان:
|